تعداد مردها در رشتههای مهندسی که یکی از رشتههای گروه STEM (کلمه اختصاری در انگلیسی برای رشتههای علوم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات) به حساب میرود، به طور چشمگیری بالاتر است. این اختلاف بین مردان و زنان در زمینه حرفهای در کشورهای مختلف، متفاوت است. در امریکا زنان فقط ٪۱۳ نیروی کار مهندسی را تشکیل میدهند! به همین دلیل در چند دهه گذشته، برای جذب زنان به رشتههای مهندسی، توجه بر روی بهبود برنامههای آموزشی (به عنوان مثال، تلاش برای افزایش علاقه دختران به علوم و ریاضیات) متمرکز شده است. گرچه تا به حال این تلاشها منجر به جلب تعداد بیشتری از زنان به رشتههای مهندسی شده است، مشکل این است که خیلی از آنها یا در طول تحصیل یا بعد از فارغالتحصیلی، این رشته را ترک میکنند.
تمرکز روی اصلاح سیستم آموزشی، مشکل خروج زنان از رشتههای مهندسی را حل نکرده است. حدود ٪۲۰ از فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی زنان هستند، ولی تخمین زده میشود که حدود ٪۴۰ از این گروه یا هیچ وقت وارد این حرفه نمیشوند یا خیلی زود آن را ترک میکنند. واضح است که بعضی از اصلاحات در رده دبستان و دبیرستانی مؤثر بوده است، اما در سطح دانشگاهی هنوز کمبودهایی وجود دارد.
سؤال این است که چرا زنانی که مهندسی خواندهاند، این حرفه را برای مشاغل بیربط ترک میکنند؟ ما بررسی کردیم که چگونه فرهنگ مهندسی – ارزشهای مشترک، اعتقادات و معیارهای اجتماعی این رشته – باعث شرکت پایینتر زنان در این حرفه میشود. من (سوزن اس) و همکارانم، کارل سرون از دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، ارین سچ از دانشگاه میشیگان و برایان روبینو از دانشگاه مکگیل، پژوهشی درازمدت را از دانشجویان رشتههای مهندسی انجام دادیم که ببینیم چطور تعاملات اجتماعی در این حوزه یا به عبارت دیگر فرهنگ مهندسی، در تصمیم دانشجویان برای انتخاب شغل آیندهشان تاثیر دارد. در این تحقیق، به این نتیجه رسیدیم که با این که دانشجویان زن از نظر آکادمیک همسطح یا حتی بهتر از مردان هستند، بیشتر اوقات به فرهنگ تسلط گرایی مردانه در رشتههای مهندسی به عنوان دلیل ترک این رشته اشاره میکنند.
در این تحقیق، ما از سال ۲۰۰۳ هفتصد دانشجوی مهندسی را در چهار دانشگاه – ام.آی.تی، یو مس، دانشکده مهندسی اوُلین، و دانشجویان زن در رشته مهندسی پیکر در اسمیت کالج – مورد پژوهش قرار دادیم. با این که گروه تحت پژوهشمان نمونه کاملی از جمعیت دانشجویان مهندسی نیست، تنوع سیستمهای این مدارس (یک دانشگاه تراز اول خصوصی، یک دانشگاه عمومی و یک دانشگاه فقط مهندسی و بالاخره یک دانشکده زنانه) اجازه میدهد که ما شیوههای مختلف تدریس مهندسی را تجزیه و تحلیل کنیم.
ما از این دانشجویان در طی چهار سال تحصیلشان نظرسنجی کردیم و یک بار دیگر پنج سال بعد از فارغالتحصیلی از آنها پرسیدیم که روابطشان با معلمان و دانشجویان دیگر در کلاس یا در حین انجام پروژهها چطور بوده، احساسشان درباره فرهنگ دانشگاهشان چیست و بالاخره چه انتظاری برای آینده حرفهای و زندگی خانوادگیشان دارند. ما همچنین یادداشتهای روزانه چهل نفر از این دانشجویان – 19 مرد و 21 زن – را که دو بار در ماه درباره تصمیمهای تحصیلی و حرفهایشان برای ما مینوشتند جمعآوری کردیم. برای این کار به هر دانشجو 100 دلار در ماه پرداخت کردیم و در طی این چهار سال، سه هزار و سیصد یادداشت به دستمان رسید. علاوه بر اینها با 100 دانشجوی دیگر – 38 مر و 62 زن – هم در طی سال اول و آخر تحصیلیشان مصاحبه کردیم.
چرا مردان و زنان وارد حرفه مهندسی میشوند؟
ما به این نتیجه رسیدیم که مردان و زنان انگیزههای مشابهی برای دنبال کردن رشتههای مهندسی دارند. همه آنها میگویند که در دبیرستان در درسهای ریاضی و علوم خوب بوده و به دنبال یک شغل جالب و پردرآمد برای آینده خود بودهاند. ولی زنان، اغلب بیشتر از مردها، افزودهاند که میخواهند به عنوان یک مهندس مسئول نسبت به جامعه، از این طریق به حل مشکلات اجتماعی کمک کنند و در زندگی مردم تغییرات مثبتی ایجاد نمایند. وجود این دیدگاه در گروه زنان با پژوهشهای دیگر نیز همخوانی دارد که نشان میدهد زنان خیلی بیشتر از مردها به رشتههای مهندسی که بر افزایش آگاهی اجتماعی اثر دارند گرایش پیدا میکنند؛ مثلا مهندسی محیط زیست را به مهندسی برق ترجیح میدهند. به عنوان نمونه، دو دانشجوی زن که اصل و نسبشان به کشورهای افریقایی میرسید در یادداشتهای خود نوشتند که میخواهند مهارت مهندسیشان را برای بهبود اوضاع در آفریقا و آمریکای لاتین به کار گیرند. یک دانشجوی دیگر اظهار امیدواری کرد که او هم بتواند مهندسی را برای انجام کارهای بشردوستانه به کار گیرد. این تفاوت در آرمانها، در طول دوران تحصیلی تدریجا رشد پیدا میکند.
در طول دوره تحصیل در دانشگاه، مردها و زنها به میزان برابری به موفقیتهای تحصیلی دست مییابند، اما ما متوجه شدیم که زنان به مرور بیش از مردان، نسبت به توانایی خود در حل مسایل دچار شک و تردید میشوند. یکی از دانشجویان زن، این موضوع را اینطور برای ما شرح میدهد:
«بزرگترین مشکلی که با آن مواجه هستم، تردید نسبت به تواناییهای خودم است. به یک مسئله نگاه میکنم و یک راه حل به ذهنم میآید، اما بعد دودل می شوم و خودم را قانع میکنم که راه حل من باید اشتباه باشد، ولی بعد معلوم میشود که من از اول راه حل درست را در نظر داشتهام. نمیتوانم بفهمم که چرا اینقدر نسبت به تواناییام تردید دارم… کمبود اعتماد به نفس هیچ وقت برایم یک مشکل نبوده است».
احتمال این که زنان به شخص دیگری – دستیار استاد، پروفسور یا مشاور دانشگاه – برای بازیابی اعتماد به نفسشان مراجعه کنند بالاتر از مردهاست. با این که مردان هم اعتراف میکنند که دچار تردید میشوند اما لزوما به دنبال کسی نمیروند که اطمینانشان را در توانمندیهای خود تایید کنند. پژوهش ما نشان میدهد که این جریان توسط زنان در دوره کارآموزی و حرفهای هم ادامه دارد.
چرا عقیده زنان درباره مهندسی تغییر میکند؟
هر رشتهای، فرهنگ، مهارتها، زبان، رفتارها و ارزشهای خاص خود را به دانشجویانش ارایه میکند. دانشجویان رشتههای مهندسی از طریق انجام پروژههای گروهی با این عوامل آشنا میشوند و یاد میگیرند که چگونه شبیه یک مهندس فکر و عمل کنند. آنها خیلی زود متوجه میشوند که همیاری و همکاری قسمت مهمی از مهندسی است.
اما برای بسیاری از زنان دانشجوی مهندسی، اولین تجربهشان در همکاری در پروژههای گروهی این است که همگروهیهایشان با آنها طبق کلیشههای منفی جنسی رفتار میکنند. با این که بعضی از زنان تجربه اولین کار گروهی را مثبت تشریح میکنند، بیشترشان تجربههای منفی را در این مورد گزارش دادهاند. مثلا تجربهها حاکی از آن است که وقتی زنان با همکلاسیهای مرد کار میکنند، بیشتر کارهای دفتری و خیلی کممسؤولیت به آنها محول میشود و از انجام کارهای واقعی مهندسی باز میمانند. یکی از دانشجویان در اینباره مینویسد: «دو دختر در یکی از گروهها داشتند ساعتها با هم روی ساخت یک روبات برای پروژه گروهی کلاس کار میکردند. وقتی که هم گروهیهای پسر برگشتند، بعد از چند دقیقه دخترها را کنار زدند و به آنها کارهای جزئی دادند و خودشان کارهای جالبتر را به عهده گرفتند».
گزارشها همچنین حاکی از رفتار تبعیضآمیز اساتید با زنان است. راشل در مورد برخورد استادشان، وقتی که گروهش که همه دختر بودند، در یک رقابت طراحی جایزه دوم را بردند، اینطور گفت: «استادمان میخواست یک عکس گروهی با ما و نمونهای که طراحی کرده بودیم بگیرد. ما نمونه را بلند کردیم و همه با لبخند و ژست خیلی حرفهای عکس گرفتیم. بعد استادمان گفت: شما خیلی شبیه مدلها هستید؛ اگر این عکس را در یک مجله چاپ کنید پول زیادی به دست میآورید».
از طرف دیگر مردها فعالیتهای گروهی را نقطه عطف هیجانانگیزی توصیف میکنند که در آن تئوری و عمل به هم میرسند. یکی از پسرها در یادداشتهای خود مینویسد: «هفته پیش پیشرفت بزرگی داشتم. ثابت کردم که پروفسورم [یک زن] سال پیش اشتباهی کرده بود و من کمک کردم جوابهای درست را پیدا کنیم… همچین کاری مثل توپ صدا میکند!».
تجربههای منفی در محیط کار باعث ایجاد نگرانی میشود
کارآموزی و مشاغل تابستانی راه دیگری برای امتحان کردن نقش یک مهندس و آشنایی با فرهنگ کاری آن برای دانشجویان است. پژوهش ما نشان میدهد که همان رفتارها و افکار قالبی منفی که در پروژههای گروهی در دانشگاه وجود دارند، در محیط کاری هم ادامه مییابند. بیشتر اوقات حل مسايل و مشکلات به مردها واگذار میشود و به آنها این فرصت را میدهد که مهارتهای تحلیلگری و حرفهای خود را تقویت کنند، در حالی که به زنان کارهای کوچک مثل مرتب کردن کاغذها، کپی گرفتن، جمعآوری تجهیزات، یادداشتبرداری و هماهنگ کردن واگذار میشود. این امر نشان میدهد که صاحبکاران برای پرورش توانمندیهای زنان ارزشی قایل نیستند.
تقریبا بدون استثنا، مردان تجربه کارآموزی را خیلی مثبت و بخشی درخشان از تحصیلاتشان توصیف میکنند. زنان به اندازه مردها تجربیات مثبتی در این زمینه ندارند. البته برخی از زنان خیلی از تجربه کارآموزی خود تعریف میکنند، در حالی که بقیه احساس میکنند که به آنها شانس برابر داده نشده است. به عنوان مثال، یک دانشجوی دختر، اولین کارآموزی خود در یک شرکت تولید تجهیزات نظامی را اینطور توصیف میکند: «محیط کار خیلی از نظر اخلاقی ناخوشایند بود، مهندسهای مرد مسن دايم سعی میکردند با من طرح دوستی بریزند. در آنجا یک ساختار تبعیض جنسی درست شده بود که کارآموزان زن فقط کارهای اداری را میکردند در حالی که همکاران مرد کمتجربهتر، کارهای مهم مهندسی را انجام میدادند».
یک دانشجوی دیگر، تجربه مشابهی دارد: «یک چیز که هنوز مرا به عنوان یک زن کارآموز جوان آزار میدهد این است که کسانی که با من کار میکنند من را جدی نمیگیرند. البته همه این طور نیستند، اما تعداد زیادی از همکاران مسنتر چنین برخوردی دارند. با من طوری رفتار میکنند که انگار هیچ چیز سرم نمیشود. نمیدانند که معدل من 3.7 از 4 است… قبلا این موضوع برایم این قدر مهم نبود، ولی الان که این رفتار روی شغلم اثر میگذارد، خیلی آزارم میدهد».
اعمال کلیشههای جنسیتی در محل کار، واگذاری کارهای ساده، آزار جنسی آشکار و دور نگه داشته شدن از شبکه حمایتی حرفهای همه باعث میشود که خیلی از دانشجویان زن مهندسی در اهدافشان بازنگری کنند و از خودشان بپرسند که آیا مهندسی واقعا حرفه مورد پسندشان هست یا خیر؟ به عنوان مثال، هیلی، تیلور و هِدِر، هر سه صریحا میگویند که نگران هستند که کار در این زمینه، خستهکننده و پوچ باشد. در یک مثال دیگر، جنیفر گفت که خیلی به او بر خورده وقتی یکی از رؤسا به او در مورد نحوه پوشش تذکر داده و گفته نمیخواهیم حواس مردها پرت شود!
فراتر از این، به خاطر روند عدم دسترسی به پروژههای غنی در جریان کارآموزی، بسیاری از زنان به این نتیجه میرسند که کار مهندسی به آنها اجازه نمیدهد که در حد مورد انتظارشان در فعالیتهای اجتماعی و حل مشکلات و ایجاد تغییرات مثبت در سطح ملی و بینالمللی فعال باشند. این برداشت، نتیجه کاری است که به آنها واگذار میشود، ارزشهایی که بر مبنای آنها با آنان برخورد میشود و پیامی که به آنان منتقل میگردد.
تحقیقات ما نشان میدهد که چرا تعداد زیادی از زنان که به قصد مهندس شدن به دانشگاه میروند، این رشته را حتی قبل از شروع کارشان ترک میکنند. درست است که همه مردهایی که مهندسی میخوانند این حرفه را دنبال نمیکنند، اما آنها همچنان از این که چقدر این رشته برای آنها مفید بوده است برای ما نوشتهاند. تجربه زنان حتی در مورد تحصیلاتشان نیز با تجربه مردها متفاوت است؛ آنها در جریان تحصیلات و شروع کار با فرهنگی مواجه میشوند که در آن تبعیض و کلیشههای جنسیتی اعمال شده، نادیده گرفته شده و فقط وعدههای پوچ برای بهبود جامعه داده میشوند.
در امریکا تعداد مردان و زنان در رشتههای مرتبط با حقوق و پزشکی تقریبا یکسان است، و در زمینه علوم اساسی هر سال تعداد زنان افزایش پیدا میکند. با وجود چنین درصد پایینی از زنان در زمینه مهندسی در سطح ملی، نهادهای تحصیلی و حرفهای این رشته که خیلی به قدرت خود در حل مشکلات افتخار میکنند باید از خود بپرسند که چگونه است که نمیتوانند این عدم تعادل جنسی چشمگیر را رفع بکنند.
برای حل این مسئله، اصلاحاتی که فقط روی تغییر برنامههای تحصیلی تمرکز میکنند کافی نیستند زیرا فقط همان شیوهها و معیارهای کنونی را اعمال میکنند. برای این که از ترک حرفه مهندسی توسط زنان جلوگیری شود، این مؤسسات باید به رفع تبعیضهای جنسیتی در تیمها، کلاسها و مراکز کاری رسیدگی کنند. فرهنگ مهندسی باید یاد بگیرد که زنان این رشته را جدی بگیرد.
درباره نویسنده: سوزن اِس. سیلبی استاد دانشگاههای لیون و ان گلدبرگ در رشته جامعهشناسی و مردمشناسی و پروفسور سیاستهای علوم رفتاری در مدرسه مدیریت اسلون ام.آی.تی است. پژوهش فعلی وی متمرکز بر برخورد قانون و علم است، و جزئی از آن بررسی مقررات آزمایشگاهی و سیستمهای پاسخگویی نهادهای پژوهشی است. او به مدت سیزده سال مشغول اجرای یک پژوهش در زمینه نقش جنسیت در تحصیلات مهندسی بوده است.
منبع