مصاحبه: پال پولاک و خروج از فقر

بیست و هفت سال است که پال پولاک در بنگلادش، زیمبابوه و جاهای دیگر به مردم کمک می‌کند که از فقر نجات پیدا کنند. پولاک سابقاً یک روان شناس بود. او هنگام مصاحبه، ۷۶ سال سن دارد. پال، که شرکت International Development Enterprises را بنا نهاد (ارائه دهنده ابزار کشاورزی به قیمت ارزان)، در کتاب “خروج از فقر؛ راههای موفق هنگام شکست رویه‌های سنتی” می‌گوید ابزار ساده ای همچون یک پمپ ۲۵ دلاری از کمکهای مالی عظیمی که به مردم “یک دلار در روز” دنیا اختصاص داده می‌شود (حدود ۱/۲ میلیارد نفر) می‌تواند کارآمد‌تر باشد.

چرا از روان شناسی به مبارزه با فقر رو آوردید؟

در شهر دنور در ایالت کلورادو هنگام کار با افرادی که بیماری ذهنی دارند، فهمیدم که فقر بیشتر از بیماری بر شرایط ذهنی‌شان تاثیر دارد. برایشان خانه و کار پیدا می‌کردیم. این کارها خیلی کمک می‌کرد. اما مایل بودم از شرایط افرادی که با ماهی ۳۰ دلار یا کمتر زندگی می‌کردند با خبر شوم، بنابراین به بنگلادش رفتم.

داستان کشاورز نپالی را بازگو می‌کنید؟

بله، کریشنا بهادر تاپا بیست و شش دلار سرمایه گذاری کرد تا یک دستگاه آبیاری قطره‌ای ۲۵۰ متری خریداری کند. باغبانی علمی یاد گرفت و سخت کار کرد تا بتواند در خارج از فصل، خیار و گل کلم رشد دهد. در یک سال که سابقاً ۵۰ تا ۱۰۰ دلار درآمد داشت، ۲۵۶ دلار درآمد کسب کرد. از زمین کوچک اولیه رسید به یک هکتار میوه و سبزیجات. برای خود یک بوفالو خرید و با فروختن شیر آن حدود ۷۰۰ دلار کسب کرد. بعد از آن دو سوم یک هکتار درخت پرتقال خریداری کرد. بز پرورش داد و بزغاله‌ها را فروخت. کشاورزان ذره ذره رشد می‌کنند. با این روش می‌توانید هر چه می‌خواهید رشد کنید.

می‌گویید نمی توانیم با صدقه افراد را از فقر نجات دهیم.

بله. افراد فقیر باید وقت و پول خودشان را صرف کنند تا از فقر رها شوند. می‌توان با برداشتن موانع به آنها کمک کرد. خیلی از راهکارهای موجود برای رفع فقر، فرض را بر این می‌گذارند که باید به آنها چیزهای زیادی داده شود. اما وقتی پول تمام می‌شود، تاثیر پایداری به جا نمی‌ماند.

امید زیادی به خانه صد دلاری دارید.

بیشتر افراد “یک دلار در روز”ی در مناطق روستایی، صاحب خانه خودشان هستند. اما دیوارها از گل و ترکه ساخته شده اند، سقف از کاه است و زمین ترکیبی از پشگل و گل. خانه ارزشی ندارد. نمی‌توانی آن را بفروشی و مهمتر از آن، نمی‌توانی به بانک بروی و به عنوان وثیقه برای دریافت وام از آن استفاده کنی. اما با صد دلار می‌توان یک خانه بیست متر مربعی ساخت، یک زیربنای ساخته شده از هشت ستون چوبی و سقفی که می‌شود روی آن آجر چید. بعد هم می‌توانند به بانک بروند و در ازای آن وام بگیرند.

یک نمونه ابزار که می‌تواند به مردم شهری کمک کند چیست؟

یکی از چیزهایی که در کلورادو مشاهده کردم این است که افراد کارتن خواب و بی خانه، جایی برای نگهداری وسایل شان ندارند. ایستگاه قطار کمدهایی داشت که روزی ۷۵ سنت اجاره می‌داد و شخص کارتن خوابی به نام ژوزف وسایلش را آنجا نگهداری می‌کرد. هزاران نفر در شهر دنور کارتن خواب هستند. به نظر ساده می‌آید که کسی بتواند برای ساختن یک مجموعه انبار یا کمد کرایه‌ای، وام بگیرد.

در کودکی از چک اسلواکی از دست نازی ها فرار کردید.

پدرم همه چیز را یک دهم قیمت فروخت تا بتواند برای گرفتن روادید برای کانادا، دو هزار دلار جمع کند. ما به عنوان پناهنده رسیدیم. مدتی به عنوان کارگر مهاجر در مزرعه کار کردیم تا بعد با دو خانواده دیگر، جمعاً سه خانواده، مزرعه‌ای خریدیم. پدرم در کارخانه‌ای آهن خام مذاب حمل می‌کرد، و عصرها و آخر هفته‌ها یک کسب و کار چمن زنی داشت. بعداً یک مهد کودک باز کرد و زندگی خیلی خوبی مهیا ساخت. من از این تجربیات آموختم چگونه با چشم باز بنگرم و چگونه کارآفرین باشم.

منبع

* این نوشتار، از مجموعه مطالبی است که در سال‌های گذشته توسط دانش‌آموخته‌گان و دست‌اندرکاران مدرسه، در وبلاگ مدرسه کارآفرینی اجتماعی پرتو منتشر شده است.