دریاچه آرال در آسیای مرکزی، میان بخش جنوبی قزاقستان و شمال ازبکستان واقع است. تا اواسط قرن بیستم، چهارمین بزرگترین دریاچه شور جهان بود، که در هر لیتر از آب آن ۱۰ گرم نمک وجود داشت. دو رودخانه آمو دریا از جنوب و سیر دریا از شمال آن را تغذیه می کنند.
به غیر از قزاقستان، بیشترین صادرات کشورهای آسیای میانه به ترتیب پنبه، برنج و گندم می باشد. به همین دلیل، دولت های منطقه نقش بزرگی در حمایت از بخش کشاورزی ایفا می کنند. دولت اتحاد جماهیر شوروی در دهه شصت میلادی تصمیم گرفت برای ارتقای کشاورزی منطقه، آب رودخانه های آمو دریا و سیر دریا را به منطقه کویری اطراف دریاچه سرازیر کند. برنامه حمایت از کشاورزی پنبه توسط دولت شوروی به رهبری خروچتو در دهه پنجاه میلادی، دریای آرال را از دو منبع اصلی آب محروم ساخت. نه تنها همه آب رودخانه ها به کانالها سرازیر می شد، بلکه بیشتر آن جذب خاک کویری می شد و به هدر می رفت. آب دریای آرال از دهه شصت میلادی به سرعت شروع به پایین رفتن کرد. در شرایط عادی، یک پنجم آب دریای آرال از باران تامین می شد، که با پایین رفتن آب دریاچه و در نتیجه بالا رفتن دمای منطقه، این میزان نیز به سرعت تبخیر شد.
حفر کانال های مصنوعی منطقه، باعث تغییرات اساسی از پیامد های غیر منتظره آب و هوایی تا مشکلات بهداشتی شده است.
میزان شوری در آب های باقیمانده در منطقه جنوبی دریای آرال از ۱۰ گرم در لیتر به ۱۰۰ گرم در لیتر افزایش یافت. افزایش شوری آب دریاچه باعث شد تمامی ماهی های باقیمانده و ماهی هایی که بعداً در دهه ۹۰ برای جبران خسارات به دریای آرال ریخته شدند، بمیرند. آبیاری دوباره دریاچه های کوچکتری که به جا ماندند نیز نتوانست افزایش شوری دریا را جبران کند. در سال ۲۰۰۵، سطح آب دریاچه بیست و سه متر پایینتر از سطح آن در سال ۱۹۶۰ بود.
در دهه اول پایین رفتن آب دریاچه، سطح آب به طور متوسط ۲۱ سانتیمتر در سال پایین رفت. در دهه دوم، سالی ۵۷ سانتیمتر پایین رفت، و این روند هر سال شدت گرفت. شتاب گرفتن خشکی به سطح دریاچه مربوط می شود. آب دریاچه هر چقدر پایین تر می رود، آفتابی که به سطح آن برخورد می کند، آب کمتری را گرم می کند و میزان تبخیر افزایش می یابد. این روند تبدیل به چرخه ای شتاب دار شد. با افزایش شوری دریاچه، میزان نمک در مناطق مختلف نیز تغییر می کند. تبخیر آب باعث می شود که میزان شوری در عمق دریاچه کمتر می شود و در نتیجه، آب سریعتر گرم می شود.
از سال ۱۹۹۰، سرعت کاهش آب به دلیل اشباع شدن از نمک و کم شدن مساحت دریاچه کاهش یافت. فاکتورهایی که به کاهش سرعت پایین رفتن آب انجامید می توانند افزایش نمک آب و کاهش سطح دریاچه باشند، که هر دو میزان تبخیر را کاهش می دهند. با این وجود، برایند عوامل به بالا رفتن سطح آب منجر نشد.
در دهه اول، شوری آب آرال ۱۴ درصد افزایش یافت، که از میزان قابل قبول برای بیشتر ماهی های تجاری بیشتر است. در نتیجه، ماهیگیری صنعتی از ۴۳۴۳۰ تن در سال ۱۹۶۰، به صفر تن در سال ۱۹۸۰ رسید. افزایش میزان نمک در آب دریاچه آرال، که بعداً بر اثر خشک شدن به چند دریاچه کوچکتر تبدیل شد، بزرگترین عامل تخریب محیط زیست منطقه بوده است.
همراه با بالا رفتن میزان نمک آب سطحی، میزان آب سفره های زیر زمینی نیز به خاطر آبیاری مزارع اطراف افزایش یافت. نمکی که این آب با خود به سفره های زیر زمینی سرازیر کرد، هنگام بالا آمدن سفره های زیر زمینی دوباره به سطح بازگردانده شد و پس از تبخیر، لایه سفید رنگی به جا گذاشت. در نتیجه، زمین های اطراف دریاچه نیز از لایه ای از نمک پوشانده شده است.
منطقه اطراف دریاچه آرال دچار پدیده “بیابان زایی” شد، پدیده ای که در اثر آن، منطقه ای که قبلاً سرسبز بوده به کویر شور تبدیل می شود. زندگی گیاهی بیش از چهل درصد در منطقه کاهش یافت و شش میلیون هکتار زمین زراعتی نابود شد. مجموعه این عوامل باعث شد که برای جبران خسارات وارده، در بخش کشاورزی از کودهای شیمیایی بیشتر استفاده شود، که خود سرعت تخریب منابع آبی را افزایش داد.
طوفان های شنی نیز بر اثر کم شدن گیاهان در منطقه افزایش یافت. هم اکنون بین ماه های اردیبهشت و مرداد، تا تعداد ده طوفان شن در منطقه رخ می دهد. قبلاً سطح وسیع آب دریاچه شدت بادهای شمالی و شمال شرقی را کاهش می داد، که با کاهش سطح دریاچه، این بادها هم اکنون شن، نمک و خاک به جا مانده را بلند می کنند و طوفان شن به وجود می آورند. این طوفانها بین ۱۵۰ و ۳۰۰ کیلومتر وسعت دارند، و خاک آرال تا فاصله ۵۰۰ کیلومتری دریاچه نیز یافت می شود. تخمین زده می شود که میزان ۴۳ میلیون تن نمک توسط باد در مناطق اطراف دریاچه آرال پخش شده است.
خشک شدن دریاچه آرال با افزایش میزان سرما و گرما همراه شد. قبل از خشکی، دریاچه آرال در زمستان بادهای سرد سیبری را گرم و در تابستان منطقه را خنک می کرد. نتیجه خشکی دریاچه آرال، تابستان های کوتاهتر و گرم تر و زمستان های سردتر و بلندتر، و کاهش میزان باران بوده است. خشکی هوا، به همراه افزایش جمعیت و میزان دی اکسید کربن هوا به خاطر کشاورزی صنعتی، باعث ایجاد شرایط نامساعد برای رشد گیاهان گردید که خود به چرخه تخریب اضافه کرد.
شاید به نظر اغراق آمیز باشد که فکر کنید خشک شدن یک دریاچه در ازبکستان بتواند جو کل زمین را تغییر دهد، اما این اتفاق هم اکنون افتاده است. با کاهش سطح دریاچه، بادهای سرد شمالی تعدیل نمی شوند، و تبخیر دریاچه دیگر باعث بارش برف در کوههای منطقه نمی شود. شن و نمکی که توسط باد بلند شده است، توده های یخ را در شمال منطقه پوشانده و باعث شده تا یخ های قطبی در شمال، ذوب شوند. سرعت ذوب این یخ ها هم اکنون دوازده برابر بیشتر از دوره پیش از شروع کشت پنبه در منطقه می باشد، و آب کمتری در هوا وجود دارد تا این یخ را جایگزین کند. ذوب شدن توده های یخ شمالی باعث بی ثباتی گسترده در آب و هوای منطقه گردیده است.
به دلیل این که صنعت کشاورزی در این کشورها مدرنیزه نشده است، بخش بزرگی از جمعیت این کشورها در کشاورزی فعال هستند، که محصول خود را با نرخ از پیش تعیین شده به دولت ها می فروشند. نرخ ثابت محصول نهایی باعث می شود که کشاورزان دائم به فکر افزایش محصول خود باشند. برایند دو عامل عدم مدرنیزاسیون و میزان تقاضای مصنوعی و ثابت، باعث شد که خانواده های کشاورز برای افزایش بهره وری، تعداد فرزندان خود را برای کار در مزرعه افزایش دهند.
از دست رفتن منابع آب شیرین و طوفان های شنی باعث نابسامانی در بهداشت عمومی و از میان رفتن زندگی جانوری منطقه گردیده است. کم خونی، مشکلات تنفسی، بیماری های کلیوی در منطقه اطراف دریاچه آرال در دهه ۱۹۸۰ اپیدمی شد. بین سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۸۸، جمعیت منطقه از ۱۳.۸ میلیون نفر به۳۳.۲ نفر افزایش یافت، که وسعت این بحران را افزایش داد. نیاز به آب شیرین به همین میزان افزایش یافت، که خود عاملی شد برای برداشت بیشتر از رودخانه هایی که این دریاچه را تغذیه می کردند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مناطقی که با حمایت دولت مرکزی اداره می شدند دچار فروپاشی اقتصادی و اجتماعی شدند. میزان مرگ و میر در هنگام زایمان در منطقه کاراکالپاکستان، که در مرکز بحران آرال قرار دارد، به ۱۲۰ زن در هر ۱۰۰۰۰ زایمان رسید. به خاطر افزایش ذرات معلق در هوا و کاهش کیفیت آب آشامیدنی، آمار بیماری هایی همچون سل، بیماری های عفونتی، انگل، تیفوس، هپاتیت و حصبه نیز افزایش یافت.
حفاظت از دریای آرال، توسط افراد محلی شروع شد. در اواسط دهه نود میلادی، روستاییان در “آرال کوچک” (دریاچه کوچکی که در شمال آرال باقی مانده) با استفاده از مصالح عادی سدی ساختند تا از ریخته شدن آب های آن به دشت نمک وسیعی که در جنوب آرال به جا مانده، جلوگیری کنند. این سد دوام نیاورد، و پس از چند بار ترمیم، در اواخر دهه نود رها شد. اما این اقدام، اولین حرکتی بود که بعداً در غالب پروژه بزرگ دریای آرال، توسط بانک جهانی دنبال شد.
بانک جهانی در اوایل قرن ۲۰۰۰ میلادی با کمک دوفت قزاقستان ۸۵ میلیون دلار در منطقه سرمایه گذاری کرد، که در راستای ساختن و ترمیم کانالهایی که به قسمت شمالی دریاچه می ریختند و همچنین ساختن یک سد اساسی هزینه شد. هفت ماه پس از ساخته شدن سد، سطح آب در “آرال کوچک” بیش از ۳.۵ متر بالا آمد، و پس از یک سال، یک سوم به سطح آن اضافه شد!
ترمیم رودخانه سیر دریا با کانال های جدید کمک بزرگی به بازگرداندن آب به آرال کرد، و در سال ۲۰۰۶، آب از بالای سد به بخش جنوبی سرازیر شد. فرصت ماهی گیری برای افراد محلی فراهم شد و تعداد گیاهان و حیوانات در منطقه افزایش یافت. یکی از پزشکان منطقه، آسان بایو، می گوید کم خونی در میان زنان جوان هم اکنون از مرز ۸۰ درصد به ۵۰ درصد رسیده است.
اما تمامی این اقدامات با همکاری دولت قزاقستان و بانک جهانی، در بخش شمالی دریاچه انجام گرفته است. بخش بزرگی از اقتصاد ازبکستان هنوز متکی به کشت پنبه است. شهردار آرالسک در حاشیه آرال در قزاقستان می گوید “به خاطر ترمیم دریاچه آرال، ما الان مدرسه داریم، اتومبیل ها در خیابان ها حرکت می کنند، هر هفته در شهر یک عروسی برگزار می شود”. اما با شنیدن اسم ازبکستان ساکت می شود، و پس از مدتی می گوید “ما نشان دادیم که چه کار می توان انجام داد. حال به خودشان مربوط است که چه می خواهند بکنند”.
* مقاله فوق توسط دانشگاه کلمبیا تدوین و خلاصهای از آن توسط مدرسه پرتو ترجمه شده است.